سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تن بی سر .......

خواهری داد می زد گریه می کرد،می گفت:می خواهم صورت برادرم را ببوسم... اجازه نمی دادند

یکی گفت:خواهرش است،مگر چه اشکالی دارد؟بگذارید برادرش را ببوسد.

گفتند:شما اصرار نکنید نمی شود: این شهید سر ندارد

 


درخواب و خیال هم نرفتیم به جنگ

بی رنج و ملال هم نرفتیم به جنگ

مانسل سپید بخت سوم بودیم!

از راه شمال هم نرفتیم به جنگ!

شهدا شرمنده ایم...


+ نوشته شـــده در دوشنبه 92/1/19ساعــت 5:43 عصر تــوسط سادات موسوی | نظر